چهار سال پیش در مورخ پنجم اکتبر ۲۰۱۱ (مصادف با سیزدهم مهر ۱۳۹۰) استیو جابز مرد افسانه ای تکنولوژی در ساعت ۳ بعد از ظهر به وقت محلی بر اثر ایست تنفسی حاصل از سرطان لوزالمعده درگذشت. مرگی که مطمئناً بسیاری از جمله خود من باور نداشتیم و آرزوی اینکه این خبر هم همانند بسیاری از اخبار متشر شده در دنیای مجازی شایعه باشد را در سر می پرواندیم اما وقتی که وب سایت اپل عکس او را در صفحه اول سایت خود گذاشت و ایمیلی برای ابراز تاسف و همدردی و ارسال پیامهای تسلیت گذاشته شد این خبر تایید شد. همیشه بر این باور بودم که کاری که استیو در اواخر قرن بیستم و اوایل ۲۱ انجام داد کمتر از اختراع لامپ رشته ای توسط ادیسون در دوران خود نبود. مردی که به معنای واقعی متفاوت فکر می کرد و شعار همیشگی او صرفا یک شعار تبلیغاتی نبود؛ یک باور بود، باوری که در تمامی مراحل زندگی او نمود داشت. جابز با معرفی ایده هایش به دنیا انقلابی در زمینه مربوطه به راه می انداخت. وی نیاز آینده انسان ها را میدید و سعی در برطرف کردن آنها داشت. مطمئنا اگر استیو نبود تلفن های هوشمند، تبلت ها، کامپیوترهای قابل حمل و رو میزی، انیمیشن، موسیقی و … اینگونه نبودند. شاید اگر هنوز زنده بود اپل بسیار متفاوت تر از حالا بود و خلاقیت های بیشتری از این شرکت پیشرو شاهد بودیم.
استیو جابز گرچه در زندگی شخصی اش فرد موجهی نبود اما در زمینه کاری الگوی بسیار خوبی برای همه ی ما میتواند باشد. از یک کارگر ساده تا یک مدیر کمپانی بزرگ میتواند با بررسی زندگی وی درس های بزرگی را بگیرد